سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جوانمردى آبروها را پاسبان است و بردبارى بى خرد را بند دهان و گذشت پیروزى را زکات است و فراموش کردن آن که خیانت کرده براى تو مکافات ، و رأى زدن دیده راه یافتن است ، و آن که تنها با رأى خود ساخت خود را به مخاطره انداخت ، و شکیبایى دور کننده سختیهاى روزگار است و ناشکیبایى زمان را بر فرسودن آدمى یار ، و گرامیترین بى‏نیازى وانهادن آرزوهاست و بسا خرد که اسیر فرمان هواست ، و تجربت اندوختن ، از توفیق بود و دوستى ورزیدن پیوند با مردم را فراهم آرد ، و هرگز امین مشمار آن را که به ستوه بود و تاب نیارد . [نهج البلاغه]
متن عاشقانه
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سارا

سلام سلامی از قلب شکسته از قلبی دور افتاده همچون کبوتری سبکبال که دراسمان عشق به پروازدرامده است سلامی به بلندای اسمان و به زلال و خلوص چشمه ساران سلامی به لطافت گرمای بهاری سلامی همچو بوی خوش اشنایی سلامی بر خواسته از دل و نشسته بر دل

 

روز اول گل سرخی برام اوردی گفتی برای همیشه دوستت دارم روز دوم گل زردی برایم اوردی گفتی دوستت ندارم روز سوم گل سفیدی برایم اوردی و سر قبرم گذاشتی و گفتی منو ببخش فقط یه شوخی بود

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم

 

چقدرعجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت برنمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه

هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود اگر کسی تو را آنطورکه میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد دوست واقعی کسی است که دستهای تورابگیردولی قلب تورالمس کند بدترین شکل دلتنگی برای کسی آن است که در کنار او باشی و بدانی که هرگزبه اونخواهی رسید

 

زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

با سیم نازمژه هات یه عمره گیتارمی زنم نگاهتو کوک نکنی من خودمودارمی زنم چشمات اگه رو پنجرم طرحه ستاره نزنند دست خودم نیست دلمو به درودیوارمی زنم تواگه نباشی من مثل اون پسرکی که گمشده گوشه کوچه می شینم ازغم تو زارمی زنم

 

زندگی همچون کلافی پیچ در پیچ است که اولش پیچ است وآخرش هیچ است

عجب معلم بدی است این طبیعت که اول امتحان میگیرد بعد درس میدهد

 

 بنام انکه اشک راآفرید تا آتش جنگلهای عشق را خاموش کند

هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا می شکند

 

دوست دارم زیر بارون گریه کنم می دونی چرا؟ چون کسی اشکهامو نمی بینه حتی تو عزیزم

ای بسته به تارو پودم من لایق عشق تو نبودم عشقی که نهفته در دلم بود در راه محبت تو کم بود

 

سکوت تنها دوستی است که هرگز خیانت نمی کند

عشق دو دستی تقدیم نمی شود پس برای انکه به دستش بیاری کوشش کن

 

هرگز ندیدم بر لبی لبخند زیبای تو را هرگز نمی گیرد کسی در قلب من جای تو را

عشق تنها میکروبی است که از راه چشم سرایت می کند

 

شمع سوزان توام اینگونه خامو شم نکن در کنارت نیستم اما فراموشم نکن

هم نفس زیبایم دوست دارمسسسسسسس



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اصغر ( چهارشنبه 87/11/30 :: ساعت 4:34 عصر )

»» به نام نامی عشق


خدا قول نداده آسمون همیشه آبی باشه و باغ ها پوشیده از گل

قول نداده زندگی همیشه به کامت باشه

خدا روزهای بی غصه و شادی های بدون غم و سلامت بدون درد رو هم قول نداده

خدا ساحل بی طوفان، آفتاب بی بارون و خنده های همیشگی رو قول نداده

خدا قول نداده که تو رنج و وسوسه و اندوه رو تجربه نکنی

خدا جاده های آسون و هموار، سفرهای بی معطلی رو قول نداده

قول نداده کوه ها بدون صخره باشن و شیب نداشته باشن

رود خونه ها گل آلود و عمیق نباشن

قول داده ؟

ولی خدا رسیدن یه روز خوب رو قول داده

خدا روزی روزانه ، استراحت بعد از هرکار سخت و کمک تو کارها و عشق جاودان رو قول داده . عجب روزی می شه اون روز

پس ناملایمات زندگی رو شکر بگو و فقط از خودش کمک بگیر که اوجاودانه است و بس

ناامیدی مثل جاده ای پر دست اندازه که از سرعت کم می کنه

اما همین دست انداز نوید یه جاده صاف و وسیع رو بهت می ده

زیاد تو دست انداز نمون

وقتی حس کردی به اون چیزی که می خواستی نرسیدی خدا رو شکر کن چون اون می خواد تو یه زمان مناسب ترا غافلگیرت کنه و یه چیزی فراتر از خواسته الانت بهت بده

یادت باشه تو نمی تونی کسی رو به زور عاشق خودت کنی

پس تنها کاری که می تونی بکنی اینه که شخصی دوست داشتنی باشی و در نظر مردم باارزش و شریف جلوه کنی

بهتر اینه که غرورت رو بخاطر عشقت فراموش کنی تا عشقت رو به خاطر غرورت

هیچ وقت یه دوست قدیمی رو ترک نکن چرا که عمرا بتونی کسی رو پیدا کنی که بتونه جای اونو بگیره


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اصغر ( چهارشنبه 87/11/30 :: ساعت 4:28 عصر )

»» اگه عزیز ترین شخص توی زندگیت ترکت کنه

 

 

قمار زندگی

این  قمار زندگی               گاهی بازنده داره

هر شکستش واسه تو         نقش سازنده داره

گاهی غمهاش شیرینه        گاهی تلخه خندهاش

گاهی حیرون میمونی         تو  میون جادهاش

 

این قمار زندگی               برد و باختی نداره

وقتی ازچشمای تو           اشک حسرت نباره  

وقتی تو ساحل عشق        دل تو بند نمیشه 

وقتی بی تفاوتی              تو چشات پیدا میشه

 

با یه لبخند کوچیک             پر بده غصه هارو

نگا کن با چشم باز            آخر قصه هارو

دستتو به اون بده             اون که با تو آشناست

اون که بهتر از خودت        با دل تو با وفاست          

 

 
یادگار ی

میذارم به یادگار ، این ترا نه رو برات

بنویسش یه جایی ، که باشه جلو چشات

 

راه ما یکی نبود، توی این کویر درد

سهم ما تنهایی بود ،میون شبای سرد

 

مثل یک رگبار تند ، شدی جاری از چشام

قیمت تو این نبود ، میدونم که بی وفام

 

میدونم توی دلت  ،  دیگه جایی ندارم

فرصتام تموم شده ، نگو  راهی ندارم

 

میدونم که بردنم ، حکم با ختنه برام

میدونم ازاین به بعد،دنیا زندونه برام

 

دنیا زندونه برام دنیا زندونه برام

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اصغر ( سه شنبه 87/11/29 :: ساعت 1:21 عصر )

»» سارا

مفهوم عشق .....

تو چه هستی؟
این همه که مرا آزار می دهی برایت کافی نیست؟
این سنگدلی ست....تو چه هستی؟
تو چه هستی بانوی من؟......
چطور اشک های من برایت اینقدر بی ارزش هستند

ولیکن چرا من راضی به اذیٌت تو نیستم عزیزم؟
تمام وجودم متعلٌق به توست...
یعنی چرا
....
من به ستم کشیدن در دست های تو رضایت میدهم ؟

ای وای اگر مفهوم *عشق* این باشد............
اگر گناه من دوست داشتن توست

هرگز توبه نخواهم کرد.....
اگر قسمت من باشد که با عذاب تو زندگی کنم

زندگی خواهم کرد.....
فکر نمی کنی سنگدلی ست؟

سنگدلی ست که مرا در عشقت فریب میدهی
سنگدلی ست تمام دوست داشتن
و سال های زندگی وعشقم به سرعت از بین بروند
.....
و بازیچه ای برای راحتی تو باشند
تمام محبٌت و جایی که در قلبم داشتی
تمام آرزوهایم به سرعت نابود شدند .......
ولیکن چرا من راضی به اذیٌت تو نیستم؟

چرا تمام وجودم متعلٌق به توست؟
تو چه هستی؟
تو چه هستی عزیزم......



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اصغر ( سه شنبه 87/11/29 :: ساعت 1:18 عصر )

»» شعر خیام

تا زهره و مه در آسمانت گشت پدید .........بهتر ز می ناب کسی هیچ ندید

من در عجبم ز می فروشان  که ایشان........به زان که فرادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اصغر ( سه شنبه 87/11/29 :: ساعت 12:47 عصر )


<      1   2   3      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

دکتر شریعتی
سلام
اس ام ا س های جدید
سلام
دکترشریعتی
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 5
>> بازدید دیروز: 4
>> مجموع بازدیدها: 36571
» درباره من

متن عاشقانه

» آرشیو مطالب
داستان
زمستان 1387

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» طراح قالب